پیش به سوی جنگ موضعی
نویسنده:
امیل کی
مترجم:
شهاب آتشکار
امتیاز دهید
«من میخواهم به این بحث بپردازم که [ایدههای گرامشی - م] در مفهوم¬پردازی مجددِ استراتژی کمونیستی امروز، از اهمیّت بسیاری برخوردار است. اکنون زمان آن فرارسیده است که برخی از این ایدهها را از غل و زنجیر آکادمی لیبرال رها سازیم.»
فارغ از هر توضیح دیگری، همین برش کوتاه از نوشتۀ امیل کِی. از رفقای ابتکار انقلابی (Revolutionary-Initiative) کانادا میتواند انگیزهای باشد برای اینکه این مقاله را مطالعه کنیم، و دیگران را نیز به مطالعۀ آن فرا بخوانیم. حتّی اگر فرمول-بندی¬های موجود در نوشته با کانتکست جامعه¬ای که ما در آن زندگی میکنیم ارتباط بلاواسطه نداشته باشد و حتّی اگر با صد در صد آنچه که در مقاله آمده، موافق نباشیم. همانطور که نویسنده هم اشاره می¬کند در طول تاریخ معاصر، میراث تئوریک آنتونیو گرامشی بهواسطۀ دو گرایش ظاهراً متخاصم از توجّه شایسته و بایستۀ جنبش بین¬المللی کمونیستی بی¬بهره مانده است. دو گرایشی که علیرغم هرگونه اختلاف فیمابین، بر این نکته توافق دارند که گرامشی یکی از آتوریتههای نظریه¬پردازی ضدِ-لنینیستی و چپ «دگراندیش» است. از یک سو گرایش چپ نو/لیبرال به گرامشی مقام قدسی خالق یک سیستم فکری در تخالف و حتّی در تخاصم با «مارکسیسم روسی» (تو بخوان لنینیسم) را اعطا می¬کند و از دیگر سو جریانات علی¬الظاهر مدافع لنینیسم ضمن پذیرفتن تلویحی یا صریح مغایرت نظرات گرامشی با لنینیسم، خواسته یا ناخواسته خدمات تئوریک وی را بی¬اهمیّت جلوه می¬دهند و تنها به تصویرپردازی از او به عنوان یک قربانی معصوم فاشیسم اکتفا می¬ورزد. به¬طور خلاصه هر یک از این دو گروه تعلق عناصر پایه¬ای دستگاه نظری گرامشی به ارتدوکسی مارکسیستی-لنینیستی را انکار و هرگونه شباهت¬ و تطابق میان روش و استنتاجات این دو دستگاه فکری – به¬زعم آنان کاملاً متمایز – را صرفاً مواردی فرعی و تصادفی تلقّی می¬نمایند.
بیشتر
فارغ از هر توضیح دیگری، همین برش کوتاه از نوشتۀ امیل کِی. از رفقای ابتکار انقلابی (Revolutionary-Initiative) کانادا میتواند انگیزهای باشد برای اینکه این مقاله را مطالعه کنیم، و دیگران را نیز به مطالعۀ آن فرا بخوانیم. حتّی اگر فرمول-بندی¬های موجود در نوشته با کانتکست جامعه¬ای که ما در آن زندگی میکنیم ارتباط بلاواسطه نداشته باشد و حتّی اگر با صد در صد آنچه که در مقاله آمده، موافق نباشیم. همانطور که نویسنده هم اشاره می¬کند در طول تاریخ معاصر، میراث تئوریک آنتونیو گرامشی بهواسطۀ دو گرایش ظاهراً متخاصم از توجّه شایسته و بایستۀ جنبش بین¬المللی کمونیستی بی¬بهره مانده است. دو گرایشی که علیرغم هرگونه اختلاف فیمابین، بر این نکته توافق دارند که گرامشی یکی از آتوریتههای نظریه¬پردازی ضدِ-لنینیستی و چپ «دگراندیش» است. از یک سو گرایش چپ نو/لیبرال به گرامشی مقام قدسی خالق یک سیستم فکری در تخالف و حتّی در تخاصم با «مارکسیسم روسی» (تو بخوان لنینیسم) را اعطا می¬کند و از دیگر سو جریانات علی¬الظاهر مدافع لنینیسم ضمن پذیرفتن تلویحی یا صریح مغایرت نظرات گرامشی با لنینیسم، خواسته یا ناخواسته خدمات تئوریک وی را بی¬اهمیّت جلوه می¬دهند و تنها به تصویرپردازی از او به عنوان یک قربانی معصوم فاشیسم اکتفا می¬ورزد. به¬طور خلاصه هر یک از این دو گروه تعلق عناصر پایه¬ای دستگاه نظری گرامشی به ارتدوکسی مارکسیستی-لنینیستی را انکار و هرگونه شباهت¬ و تطابق میان روش و استنتاجات این دو دستگاه فکری – به¬زعم آنان کاملاً متمایز – را صرفاً مواردی فرعی و تصادفی تلقّی می¬نمایند.
آپلود شده توسط:
shahabsaeed
1396/07/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیش به سوی جنگ موضعی